سلام فلسفه

ساخت وبلاگ

یه مثال فلسفی در واقع شاخه فلسفه ی اخلاق:

یه زن  و شوهر بودن که زنه  به هر دلیلی  یه دوس پسر اختیار میکنه. حالا شوهرش کم محبت بود، خسیس بود.. یه روز شوهره میره ماموریت. زنه فرصت رو غنیمت میشمار و ندا میده به دوس پسرش که بیا بریم جنگل فلان کنار رودخونه ی  فلان. تو این جنگل یه قاتل هست. چند تا کلبه  تو مسیرشون هست که ادمیزاد زندگی میکنن. غروبی میرسن رودخونه. دوس پسره قالش میذاره و تنهایی بر میگرده. زنه تنها نیست چون همراه اول داره میزنگه برا شوهرش و سربسته و دربسته درخواست کمک میکنه. شوهره میگه نمیتونم بیام من اگه برگردم کل اقصاد کشوره میخوابه زنه بر میگرده و به شب میخوره. هر کلبه ای که میره راه نمیدن بهش. اخر قاتل می کشتش و خلاص.

سوال کردن از مردم که تو این داستان ساختگی کی مقصره یا  از همه بیشتر مقصره؟ 

یکی میگه زنه. زن باس حیا میا داشته باشه و از این حرفا. یکی میگه شوهره. مرد باس غیرت داشته و .. یکی میگه اون صاحبان کلبه.یکی میگه دولت.  اما کسی نمیگه قاتل!

فردی رو تصور کنید که تمام طلاهای خانومشو میفروشه. از مادرش پول قرض میگره. وام میگره. از رفقا و خواهر و برادرش قرض میگیره وو جمع میکنه میشه 200 میلیون. میده به یکی که تو کار تولید ظروف یکبار مصرف هست بدون قراداد بدون سفته که چی بشه؟ هر ماه سود بگیره. خب طبیعتا بیشتر از سودبانکی. بیشتر از یه سال میگذره ولی  ولی دیگه.. صاحب تولیدی جواب تماس ها رو هم نمیده. مقصر کیست؟

مثال فلسفی که ذکر شد تو دفتر یادداشتم بود. تصمیم گرفتم برا دوره یه سری از دستنوشته هامو بیارم تو وبلاگ مخصوصا مطالب فلسفی. شاید هم منصرف شدم یه مدتی قهر بودم با فلسفه. ذهنم احساس نیاز کرد برا این رفیق قدیمیم. فلسفه سواره بر علوم دیگر به نوعی. سیاست سواره بر فلسفه و زنا زاده هست.

مدیریت زمان و مهندسی مکانیک...
ما را در سایت مدیریت زمان و مهندسی مکانیک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cnovin210 بازدید : 167 تاريخ : دوشنبه 18 ارديبهشت 1396 ساعت: 3:16