فلسفه ی بدتر و بدترتر!

ساخت وبلاگ

حدود سال 85 رفت امریکا. تگزاس میشینه و نمیخواست تو رای گیری شرکت کنه می گفت نه ترامپ و نه کلینتون. بد و بدتره منو قبول نداشت . می گفت اگر" بد و بدتر" تو رو  هم قبول کنم انتخاب نکردن هم یه گزینه هست  و به نظرش حکم بد رو داره و نه بدتر.  رضایت درونی براش مهم بود ارزشه اولویته. خداوکیلی ادم باوجدانی بود همون چند سالی که ایران با هم بودیم فهمیدم. گفتم رفیق به هر حال داری تو اون کشور زندگی میکنی حداقل کلینتون رو انتخاب کنه بلکه ترامپ افراطی رای نیاره. یارو احتمالا سیاست رو با کشتی کج اشتب میگیره.. می گفت  علی سیاست از کشتی کج هم خشن تره و بی پدر مادر و کلینتون هم  چیزهای خوبی از قبل نفرستاد. صحبت کردیم صحبت کردیم تا یه مثال فلسفی زد. به فلسفه  هم کنار مکانیک علاقه داره:

گفت فرض کن  قراره 20 نفر بی گناه رو اعدام کنن با صندلی الکتریکی. تو مسئول اعدام رو میشناسی و  در واقع رفیق فابریکش هستی. اصلن فرض کن مسئولش منم. از موضوع مطلع میشی و زنگ می زنی برا من و من میگم:

بخاطر تو علی یه تخفیفی میدم و 19 نفر رو اعدام نمیکنم منتها یه شرط داره:

تو باید اون یک نفر رو اعدام کنی یعنی کلید برق صندلی الکتریکی رو تو باس بزنی . وگرنه هر 20 نفر اعدام میشن. حالا بین بد و بدتر انتخاب کن رفیق.

من اینطوری شدم: گفتم رفیق فلسفه بافی نکن من نمیخوام  شریک  و باعث اعدام بشم. گفتش منم نمیخوام شریک بشم من نظام امریکا رو اصلن قبول ندارم.

پس برا چی رفتی  اونجا ها؟!

مدیریت زمان و مهندسی مکانیک...
ما را در سایت مدیریت زمان و مهندسی مکانیک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cnovin210 بازدید : 151 تاريخ : دوشنبه 18 ارديبهشت 1396 ساعت: 3:16